خوشا آنان که قبل از تانگو مــردند
بدون لاین و واتساپ جان ســپردند
خوشا آنان که در وایبر نرفتـــــــند
به دور از فیسبوک در خاک خفتند
همان هایی که از تانگو بریــــــدند
ز اینترنت به اونترنــــــــت پریدند
همان هایی که یک فــــایلم نداشتند
کامنت عشق بر عالـــــــــم نوشتند
همان هایی که خیلی کـــار درستند
به این پست مجــــــازی دل نبستند
همان ها که ســــــعادت را خریدند
شهادت لایــــــــک کردند و پریدند
رضا رفیعی
به نقل از وبلاگ : گروه وبلاگ نویسان نسیم
سلام؛
امروز برای شما بازدیدکنندگان محترم یک کلیپ صوتی کوتاه با حجم کم از صحبت های "دکتر شاهین فرهنگ" گذاشتم.پیشنهاد می کنم هرگز این صوت را از دست ندهید.چرا؟! ... به این دلیل که این صوت بخشی از صحبت های دکتر فرهنگ در همایش "فلسفه نماز" درباره ی "حجاب" است.
دختر خانوما!این صوت را حتما گوش کنید و برای دوستانتون هم بلوتوث کنید.
یکی از ویژگی های مهم دکتر فرهنگ این است که ایشون خیلی خوش بیان و شیرین سخن هستند.فقط کافیه یکبار در یکی از همایش های ایشون شرکت کنید.اون وقته که خودتون مشتاق میشید تا بقیه سخنرانی های ایشون رو هم پیدا کنید و بشنوید!
از ما گفتن بود!
منبع : کانون حجاب دانشگاه ایلام
با خنده ای که عکس تو در بر گرفته است
برچسبها: شهدا, همسر شهدا, چادر, زن, شهدا و حجاب
حواست باشد....
داریم در جایی "زندگــــی" میکنیم کـه:
هَرزگی "مــــــد" اســت !
بی آبرویــی "کلــــاس" اســـت !
مَســـــتی دود "تفــــریح" اســـت !
رابطه با نامحرم "روشن فکــــری" اســت !
گــُـرگ بــودن رَمـــز "موفقیـــت" اســـت!
بی فرهنگی "فرهنـــگ" است!
پشت به ارزش ها واعتقادات کردن نشانه "رشـــد و نبوغ" است !
و...........
خدایا ممنون که نه باکلاسم نه روشنفکر ونه...
فقط "تـــ ـــــو" را میخواهم و بس...
مواظب باش
..
برچسبها: خدا, دختر محجبه, چادر اسلامی, حجاب و عفاف, حجاب در اجتماعات
رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش
چه امضا بکنی ،چه امضا نکنی ، من میرم!
اما اگر امضا نکنی من خیالم راحت نیست.
شاید هم جنازه ام پیدا نشه!
در دل مادر آشوبی به پا شد.
رضایت نامه را امضا کرد.
پسر از شدت شوق سر به سر مادرش میگذاشت
جنازه ام را که آوردند ، یه وقت خودت را گم نکنی
بیهوش نشی هااا
چادرت را هم محکم بگیر!
تو چه با غیرت نگران چادر مادرت بودی
و برخی مردان شهر من چه راحت تر خودشان چادر از سر زنانشان برداشتند.
من از گفتن شرمنده ام ، شرم دارم!!! ...
مراسم تشییع و خاکسپاری دو شهید گمنام ظهر روز پنج شنبه ( 28 شهریور 1392 ) با حضور اقشار مختلف مردم در بویین زهرا استان قزوین برگزار شد.
منبع : رادکانا
رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش.
چه امضا بکنی ،چه امضا نکنی ، من میرم!
اما اگر امضا نکنی من خیالم راحت نیست.
شاید هم جنازه ام پیدا نشه!
در دل مادر آشوبی به پا شد.
رضایت نامه را امضا کرد.
پسر از شدت شوق سر به سر مادرش میگذاشت.
جنازه ام را که آوردند ، یه وقت خودت را گم نکنی .
بیهوش نشی هااا
چادرت را هم محکم بگیر!
تو چه با غیرت نگران چادر مادرت بودی
و برخی مردان شهر من چه راحت تر خودشان چادر از سر زنانشان برداشتند.
من از گفتن شرمنده ام ، شرم دارم!!! ...
برچسب ها : جشن عقد در مزار پنج شهید گمنام, آمل, حجاب در مراسم عروسی, عروس با حجاب و محجبه, دختر محجبه و با حجاب
دلتون میاد چادر سر نکنید
دلتون میاد امام تنها بزارید
این بود چکیده وصایاشون
دلتون میاد به یاد اونا نباشید
دلتون میاد خاطراتشون رو گم کنید
دلتون میاد باهاشون غریبه باشید
دلتون میاد وصیتا زمین بمونه
دلتون میاد سرشون بیاد پایین
دلتون میاد کارشون بمونه بی نتیجه
دلتون میاد تنها باشن مثل اربابشون
دلتون میاد بلرزن از خجالت
دلتون میاد کوچهبه اسمشون کنید بجا عمل به کارشون
دلتون میاد فراموش کنید کارشون
دلتون میاد فریاد کنید تو کوچه به نامشون
دلتون میاد دلتون میاد دلتون میاد
پس چادر کنید سرتون به نام فاطمه مادرشون
دختر یک آدم طاغوتی بود. یک روز آمد در مغازه. یادم نیست چه می خواست؛ ولی می دانم محمود چیزی به او نفروخت. دختر عصبانی شد، تهدید هم کرد حتی!
شب با پدرش آمد دم خانه مان. نه گذاشت و نه برداشت، محکم زد توی گوش محمود! محمود خواست جوابش را بدهد، پدرم نگذاشت. می دانست پدرش توی دم و دستگاه رژیم، بروبیایی دارد. هرجور بود قضیه را فیصله داد.
دختره، دو سه بار دیگر هم آمد در مغازه. محمد چیزی به او نفروخت که نفروخت؛ می گفت:«ما به شما بی حجاب ها، هیچی نمی فروشیم.»
ساکنان ملک اعظم1، منزل شهید کاوه، ص4
------------------------------------------------------------------------------
چکیده ای از زندگینامه شهید محمود کاوه
*********************
********************