********************************
***************************
یاسمین رحمن نام جدید زن تازه مسلمان انگلیسی است که همراه با کارش حجاب خود را حفظ کرده است. شبکه العربیه امروز۱۳ آگوست (۲۲مرداد) گفت:« هرچند درانگلیس پس ازحوادث ۱۱ستامبر فشار زیادی بر مسلمان ها هست وحجاب زنان مسلمان بسیار مورد توجه شده است اما این زن تازه مسلمان با نگه داشتن حجابش حتی در لباس پلیس تعجب بسیاری را برانگیخته است.»
یاسمین رحمن که تنها زن پلیس راهنمایی ورانندگی محجبه انگلیس است می گوید :« با این کار ضمن تبلیغ دینم به همه می فهماند که مسلمانان تروریست نیستند وحتی می توانند پلیس باشند من از وقتی که اسلام آورده ام بیشتر احساس راحتی می کنم و احساس خوبی دارم. در حین کار خیلی از مسلمان ها به من سلام می کنند و می گویند ما به این کارت افتخار می کنیم.»
العربیه می افزاید: «علی رغم فشار موجود طی شش سال گذشته بر مسلمانان، حجاب گسترش قابل توجهی درمیان زنان مسلمان وتازه مسلمان در انگلیس وکشورهای غربی پیدا کرده است به طوری که یک نوع مبارزه با سیاست های اسلام ستیزانه به حساب می آید.»
مشرق- شبکه قطری الجزیره، اخیراً با پخش مستندی خارجی، پیرامون وضعیت زنان در افغانستان، چهره جدیدی از خواسته های آمریکا را درباره فرهنگ مردم مسلمان افغانستان نمایان کرد.
الجزیره در ذیل این فیلم مستند می نویسد: مردم از مبارزات زنان جوان افغان برای رسیدن به برابری جنسیتی حمایت می کنند.
در ادامه گزارش نوشتاری رسانه یاد شده پیرامون این فیلم نیز می خوانیم: با گذشت بیش از یک دهه از زمانی که طالبان از حکومت در افغانستان رانده شده اما وضعیت زنان این کشور همچنان بسیار وخیم است.
…علیرغم انجام تلاش های مطلوب بین المللی و تلاش چهره های روشنفکر! دولت جدید افغانستان اما باز هم وجود فضای عصبی علیه زنان افغان در این کشور مشهود است.
… با وجود آنکه قانون حقوق بشر در افغانستان با تأکید بر حقوق زنان تصویب شده است اما گزارش سازمان دیده بان حقوق بشر نیز از افغانستان اینطور می گوید که زنان این کشور همچنان در تهدید قتل، ازدواج اجباری، ازدواج در زیر سن قانونی و … قرار دارند.
… این ترس وجود دارد که با خروج نیروهای ناتو از افغانستان در سال ۲۰۱۴، وضعیت زنان این کشور بدتر شود.
این در حالی است که این نیروها همواره با استفاده از ابزارهایی که در اختیار داشته اند تلاش می کرده اند تا حقوق زنان را در افغانستان ترویج و از آن حفاظت کنند. حال اگر آنها از افغانستان خارج شوند دیگر تضمینی برای رعایت این حقوق وجود ندارد.
این فیلم توسط وین مک آلیستر و ترِوِر بارمن ساخته شده است.
به گزارش مشرق، فیلم یاد شده در حول فعالیت های دختری افغان به نام “نورجهان اکبر” ساخته شده است که مدعی است برای حقوق زنان در افغانستان تلاش می کند.
در فیلم اینطور نشان داده می شود که او با تعدادی از دوستانش که هیچ یک از حجاب متعارف کشور افغانستان برخوردار نیستند گروهی را تشکیل داده اند تا برای حقوق زنان افغانستان تلاش کنند.
نورجهان در تمام طول فیلم و علیرغم وجود حجاب صد در صد در افغانستان بعنوان فرهنگ غالب؛ مانتوی کوتاه و بوت (کفش های منسوب به فاحشه های غربی) بر تن دارد.
او در بخشی از فیلم یاد شده، رو به دوربین می گوید: من اینها را نمی خواهم. اینکه به من می گویند موهایت را بپوشان، صورتت را بپوشان و حتی با کسی حرف نزن؛ چون تو یک زن هستی.
*لوازم آرایشی، سوغات نورجهان برای زنان افغان
سوژه اصلی فیلم اشاره شده همچنین در قسمتی از سناریوی تعریف شده به عیادت یک زن شکنجه شده به نام سحرگل در بیمارستان می رود و به عنوان هدیه برای وی لوازم آرایشی! می برد.
او حتی به دستهای بی رمق سحرگل نیز لاک می زند.
نورجهان در قسمت های مختلفی از فیلم نیز در پیاده روهای یکی از شهرهای افغانستان و در میان مردم و جوانان راه می رود.
پوشش او در هنگام این قدم زدن به حدّی زننده است که حتی برخی از مردم مسلمان افغان به وی اعتراض می کنند و سپس دوربین صحنه هایی را نشان می دهد که نورجهان از مردم معترض سوال “چرا” می پرسد و در بخش های دیگری نیز در مصاحبه با کارگردان فیلم مردم کشور را به ندانستن متهم می کند.
*این توطئه دامنه دار!
هجوم فرهنگی دشمنان در خاورمیانه و در رأس آنها، آمریکا فقط منوط به افغانستان نیست.
مدتی قبل بود که یکی از رسانه های آمریکایی گزارشی را از نیاز! مردم عراق به برگزاری فشن های لباس منتشر کرد.
در لیبی نیز پس از تسخیر طرابلس توسط انقلابیون و هنوز در هنگامه ای که جنگ در لیبی پایان نیافته بود، نیروهای ناتو اقدام به برگزاری یک فشن لباس های مستهجن در شهر مسلمان طرابلس کردند.
و در مصر و یمن و تونس و بحرین نیز اوضاع به همین گونه است. دشمن به شدت در حال تلاش است تا همانند آنچه که شرح آن در افغانستان گذشت، در تمام کشورهای مسلمان و حتی جمهوری اسلامی ایران نیز پروژه هایی را مبنی بر ترویج فمینیسم اجرا کند و با پرت کردن حواس ها، به پیشبرد نقشه های خود بیاندیشد.
شاید آنچه که در تعهدنامه اخیر افغانستان به آمریکا امضا شد و رسما این کشور مسلمان را در بخش هایی وابسته به آمریکا کرد گوشه ای از اهداف دشمن بود که به واسطه حملات فرهنگی اش در افغانستان و در نهایت به دلیل کمرنگ شدن مقاومت مردم این کشور در برابر بیگانگان، محقق شد.
چند سکانس از فاجعه ای که جوانان ایرانی از فشار جنسی در دوران مجردی تجربه می کنند .
سکانس اول : فاصله زیاد میان بلوغ جنسی و ازدواج
طبق آمار، در کشور ما متوسط بلوغ جنسی پسران ۱۲ و دختران ۱۰ سال است. آمار رسمی سازمان ثبت احوال در سال ۸۹ نشان می دهد که متوسط سن ازدواج برای مردان ۲۷ و زنان ۲۲ سال است. با یک جمع و تفریق ساده، عمق فاجعه را می توان دریافت. فاصله بلوغ جنسی و ازدواج برای پسران ۱۵ و دختران ۱۰ سال است.
غم انگیزتر آن که طبق گفته های مهدی صابری، مدیر بخش روان پزشکی سازمان پزشکی قانونی، متوسط سن بلوغ عاطفی هم به ۱۶ سال شد پیدا کرده است. در نتیجه ما با انبوه جوان هایی روبه روییم که هم به بلوغ جنسی رسیده اند هم توانایی شناخت و ابزار احساساتشان را دارند، اما نمی توانند ازدواج کنند.
سکانس دوم : دسترسی به برنامه های ماهواره ای
برنامه های ماهواره ای، اعم از فیلم، سریال و حتی تبلیغات در صورتی که کنترل شده استفاده نشوند، چه در سایت های فارسی زبان و چه غیر از آن، پر از محتواهای تحریک کننده اند. به این فهرست می توانید دسترسی آزادتر به فیلم های سینمایی و سریال های سانسور نشده و تحریک کننده را هم افزود.
سکانس سوم : گسترش سایت های پورنوگرافی در فضای مجازی
آمار مشخصی وجود ندارد، اما افراد زیادی در جهان به صورت مداوم از سایت های پورنو استفاده می کنند. تاکنون بیش از ۱ میلیارد جست و جو برای کلمه های پورنو در فضای وب انجام شده است. این سطح از تقاضا البته به یک تجارت عظیم در فضای مجازی برای عرضه محتوا و رسانه های پورنو در فضای وب منجر شده است؛ محتواهایی مانند کلیپ، عکس، داستان و رسانه هایی که اختصاصاً برای رابطه جنسی اینترنتی به وجود آمده اند. استفاده از این محتواهای غالباً تصویری برای همه کاربران ایرانی که از فیلتر شکن استفاده می کنند ممکن است و احتیاج به زبان دانی هم ندارد.
نسل جوان و نوجوان فعلی کمتر از نسل قبلی به مبانی سنتی مذهبی رجوع می کند و در مورد رابطه با جنس مخالف دیدگاه های آزادانه تری دارد
سکانس چهارم : تغییر ارزش ها
طبق پژوهش های انجام شده، شکاف نسلی آشکاری میان نسل سوم (متولدین نیمه دوم دهه ۶۰ و نیمه اول دهه ۷۰) با نسل اول و دوم (نسل جوان دوران جنگ) وجود دارد. نسل جوان و نوجوان فعلی کمتر از نسل قبلی به مبانی سنتی مذهبی رجوع می کند و در مورد رابطه با جنس مخالف دیدگاه های آزادانه تری دارد. تغییر ارزش ها از یک سو و ساختار سنتی حاکم از سوی دیگر، باعث بلاتکلیفی جوانان در مسئله چگونگی مدیریت میل جنسی در دوران مجردی شده است.
سکانس پنجم : افزایش آگاهی های جنسی
در عصر وفور اطلاعات، جوان ها دیگر مانند گذشته تا زمان ازدواج چشم و گوش بسته نمی مانند و این آگاهی به آنچه در رابطه جنسی می گذرد، هم بلوغ جنسی را کاهش داده و هم فشارهای جنسی را به یک دغدغه روزمره تبدیل کرده است.
به نقل از : پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده
پاشیدن آب به سمت معترضان زن بحرینی در جریان تظاهرات اعتراضی در منامه
تظاهرات زنان مصری در میدان تحریر قاهره در اعتراض به برخورد خشونت بار نیروهای امنیتی مصر با یک زن معترض مصری
خوشبختانه زنان جامعهى ما حقاً و انصافاً نه فقط در انقلاب ما، بلکه از گذشته هم همین جور بوده است؛ زنان متدین ما در میدانهاى گوناگون و در همهى قضایا جزو پیشروان بودند. قبل از شروع مبارزات تند مشروطیت، زنها در میدان بودند.
در یک برههاى، مبارزات مشروطیت آرام بود؛ بعد شدت پیدا کرد، که همه وارد شدند. آن وقتى که هنوز همه وارد نشده بودند و در واقع فقط یک عدهاى از علما و خواص دنبال این قضایا بودند، زنها بلند شدند، یک اجتماعى تشکیل دادند، آمدند اینجا سر راه حاکم و زمامدار وقت را گرفتند، او از دست اینها فرار کرد، رفت در کاخش مخفى شد! رفتند آن طرف، فراشباشىهاى دستگاه حکومت، اینها را کتک زدند.
آن زمان با چادر و چاقچور وارد میدان شده بودند. اکثر قریب به همهى شماها چاقچور را ندیدهاید. چادر و چاقچور و روبند، نوع بستهى حجاب اسلامى - ایرانى بود. با آن حالت، اینها وارد این میدان شدند. حالا یک عدهاى خیال میکنند زن تا وقتى که بىحجاب نباشد، بىاخلاق نباشد، نمیتواند در میدانهاى گوناگونِ اجتماعى و سیاسى وارد شود.
در همین انقلاب خود ما، در بعضى از نقاط کشور، زنها زودتر از مردها اجتماع راه انداختند، در خیابانها حرکت راه انداختند و مقابله کردند؛ که ما اطلاع قطعى داریم. در دوران انقلاب همین جور، در مبارزات گوناگون بعد از پیروزى انقلاب همین جور، در جنگ تحمیلى همین جور.
برچسبها: خواندنی, امام خامنه ای, حجاب
خودنمائى و جلوه فروشى، یک لحظه است و آثار سوء آن براى کشور، براى جامعه، براى اخلاق، حتّى براى سیاست، آثار مخرب و ماندگار است؛
در حالى که ملاحظهى عفاف، ملاحظهى حدود شرعى در رفتار و حرکات بانوان، اگر چنانچه سختىاى داشته باشد، سختىِ کوتاهى است، اما آثارش، آثار عمیق و ماندگارى است.
خود خانمها خیلى باید مراقبت کنند مسئلهى حجاب را، مسئلهى عفاف را؛ وظیفهى آنهاست، افتخار آنهاست، شخصیت آنهاست.
بیانات امام خامنه ای در دیدار جمعى از مداحان سراسر کشور در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها در 1391/02/23
برچسبها: امام خامنه ای, باحجاب, عفت, چادر, حجاب
![]() |
||
امام على علیه السلام فرمود: زَکاةُ الجَمالِ العِفافُ. زکات جمال و زیبایى، عفاف و پاکدامنى است. غررالحکم ج4 ص105 × × × هر نعمتى، اگر درست و در مسیر خواسته صاحب نعمت و دهنده نعمت به کار گرفته نشود، به مایه دردسر تبدیل مىشود. ناسپاسى، نعمت را به نقمت مبدل مىسازد و بهرهگیرى بد از نعمتها، مشکلساز است. زیبایى و جمال، نعمتى خداداد است. عفاف و پاکدامنى و پرهیز از گناه هم، شکرانه و زکات این نعمت به شمار مىرود. چه بسیار آنان که اسیر چاه زیبایى خویشاند. و چه بسیار، گرفتاران کمند جمال و بند زیبارویى. اگر کسى به خاطر زیبایى رخسار و دلفریبى چهره و اندام، به گناه افتد یا دیگران را به گناه اندازد، حق این نعمت را ادا نکرده است. عفاف، خویشتندارى در برابر هوسها، جاذبهها، دلفریبی ها و وسوسه هاى نفس اماره است. جمال، هرگز مجوز ارتکاب گناه و افتادن به دام و دامن آلودگى و افکندن دیگران به ورطه فساد نیست. حضرت یوسف علیه السلام زیبا بود، اما عفاف ورزید و به آن مقام رسید. ابن سیرین نیز از جمال برخوردار بود، اما به خواسته نامشروع و وسوسه گناه آلود آن زن شیفته، پاسخ نه گفت و به آن کرامت نایل شد. و خیلى زیبارویان دیگر در تاریخ، که هم جمال داشتند، هم عفاف! هرگز مباد که نعمت، براى ما نقمت گردد!... برچسبها: خواندنی |
||
![]() |
![]() |
|
امام خامنهای به مناسبت روز زن:
مظاهر خودنمایی و بد حجابی، آثار مخربی بر جامعه داردهمه
باید مراقب رفتار خود باشیم و بدانیم برخی مظاهر خودنمایی، بی تقوایی و
رعایت نکردن حجاب و عفاف آثار مخرب و ماندگاری بر اخلاق و سیاست جامعه دارد
و در این زمینه باید خود زنان، بیشتر مواظبت کنند.
![]() به گزارش گرداب، در سالروز میلاد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها بانوی حیا و پاکدامنی،حسینیه امام خمینی، سیراب از فضائل و مناقب کوثر نبوی شد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار با تبریک روز تاریخی و فراموش نشدنی ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و گرامیداشت تقارن این روز با تولد امام خمینی رحمت الله علیه،
ابعاد مختلف زندگی حضرت فاطمه زهرا را الگوی جامعی از فضائل معرفی و
خاطرنشان کردند: «نام گذاری امروز به نام روز زن، درسهای جاودانه ای برای
همه خصوصا بانوان و زنان کشور اسلامی ما دارد تا با آراستن خود به زیور
تقوا، عفاف، دانش، شجاعت، ایستادگی، تربیت صحیح فرزند، و اهمیت دادن به
خانواده، در راه و مسیر حضرت زهرا حرکت کنند.» حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به اینکه ذهن و کلام انسانی از بیان تمام فضیلت، درخشندگی، کبریا و عظمت دخت گرامی پیامبر قاصر و عاجز است، افزودند: «با این وجود، کلام و زندگی آن بانوی بزرگوار و ائمه اطهار، از دسترس انسان خارج نیست بلکه بر خلاف الگوهایِ دروغینِ دنیایِ مادی، ائمه اطهارعلیهم السلام، مسیر و جهتِ صحیح حرکت و زندگی انسانها را نشان داده اند و خود بر قله این کمالات ایستاده اند و انسان را نیز دعوت به پیمودن این مسیر کرده اند.» ایشان همه جامعه خصوصا بانوان را به پیمودن راه فضیلت های معنوی ائمه اطهار دعوت کردند و با مروری بر سوابق تاریخی حضور زنان در عرصه های مختلف مبارزه ضد استبدادی از زمان مشروطه تا پیروزی انقلاب خاطرنشان کردند: «در حالیکه غرب تبلیغ می کند زن برای ایفای وظایف اجتماعی خود باید حجاب را کنار بگذارد، اما حضور موثر زنان در عرصه های مختلف سیاسی و اجتماعی ایران نشان می دهد زن با حجاب کامل هم می تواند به وظایف تربیتی خود در جامعه عمل کند که نمونه عینی آن، مادران بزرگوار شهدا هستند.» رهبر انقلاب اسلامی به تلاش دشمن برای استفاده از نقاط ضعف اشاره کردند و افزودند: «انسان در معرض آسیب قرار دارد و همه باید مراقب رفتار خود باشیم و بدانیم برخی مظاهرِ خودنمایی، بی تقوایی و رعایت نکردن حجاب و عفاف آثار مخرب و ماندگاری بر اخلاق و سیاست جامعه دارد و در این زمینه باید خود زنان، بیشتر مواظبت کنند.» حضرت آیت الله خامنه ای، حجاب را موجب شخصیت زن و عاملی برای وقار و متانت او دانستند و تصریح کردند: «عفاف بانوان باعث افتخار، ارزش گذاری و سنگین شدن آبرو و احترام زن در جامعه می شود به همین دلیل باید از اسلام به خاطر توجه به مسئله حجاب تشکر کرد.» ایشان در بخش دیگری از سخنان خود، شناخت و معرفت اهل بیت را نعمت بزرگ خداوند دانستند و خاطرنشان کردند: «ستایشگری فضائل اهل بیت علیهم السلام در قالب شعر و نثر نعمت دیگری است که مداحان باید قدر آن را بدانند.» رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اینکه معرفی فضایل معنوی اهل بیت، الگوسازی در جامعه است افزودند: «اگر این حرکت با نیت خدایی و خالصانه در جامعه انجام شود کار متعالی و اثر گذاری خواهد بود به همین دلیل مداح باید ببیند بیان کدام منقبت و فضیلت موجب هدایت مخاطب و خضوع و خشوع دل مستمع در برابر خداوند می شود و او را برای حرکت در مسیر اهل بیت تشویق می کند.» حضرت آیت الله خامنه ای، کار جامعه مداحان را بیان حقیقت با استفاده از صدای خوش، آهنگ زیبا، در قالب شعر دانستند و تصریح کردند: «استفاده از ترکیب چند هنر، تأثیر مضاعفی در ذهن مخاطب می گذارد لذا احتیاج به فکر و آموزش دارد.» رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به سطح بالای فهم، معرفت، بلوغ فکری، آگاهی و بصیرت آحاد جامعه خاطرنشان کردند: «امروز توانایی های ایران اسلامی در عرصه های مختلف در جهان سراسر مادی می درخشد و مثل خورشید نورافشانی می کند و مداحان نیز باید با توجه به چنین فضایی، به مخاطب خود مطلب و شعر ارائه کنند.» در ابتدای این دیدار، تعدادی از مداحان اهل بیت علیهم السلام سروده هایی در بیان شأن و عظمت دخت گرامی پیامبر اکرم، و نیز ذریّه ایشان حضرت امام خمینی قرائت کردند. منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری برچسبها: امام خامنه ای, باحجاب, عفت, چادر, حجاب |
به گزارش خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ خانم " ایمان الحبیشی " حقوقدان بحرینی اظهار داشت: عوامل رژیم آل خلیفه، زینب الخواجه را با خشونت بازداشت کردند و بر خلاف ادعای رژیم مبنی بر اینکه زینب الخواجه در تظاهرات دستگیر شده است، او را در حالی که به تنهایی در حال عبور از خیابان بود، بازداشت کردند.
وی افزود: زینب الخواجه هیچ گونه مقاومتی در برابر بازداشت خود نکرد اما رژیم او را به اتهام حمله به نیروهای پلیس محاکمه کرد و با این حال دادگاه این اتهام را نپذیرفت و حتی اتهام ناسزاگویی به پلیس را نیز رد کرد و به این ترتیب تمام بهانه ها را از رژیم گرفت و زینب الخواجه را بی گناه اعلام کرد.
الحبیشی خاطر نشان کرد: بازداشت زینب الخواجه به منظور دور کردن او از افکار عمومی صورت گرفت و اکنون علیرغم اثبات بی گناهیش هنوز از زندان آزاد نشده است.
وی افزود: زینب الخواجه هنوز در بازداشت به سر می برد و در دادگاه دیگری که در 6 ماه می برگزار خواهد شد به یکی دیگر از اتهاماتش که حمله به پلیس است رسیدگی خواهد شد.
دادگاه جزایی بحرین، اتهام ناسزاگویی زینب الخواجه به دو نیروی امنیتی رژیم حاکم در بیمارستان نظامی را نپذیرفت و در صحت اتهام تردید و آن را رد کرد. اما دادگاه شعبه پنجم جزایی محاکمه وی به اتهام حمله به نیروهای پلیس به منظور احضار شهود به روز ششم ماه جاری میلادی موکول کرد.
زینب الخواجه در دادگاه پنجم جزایی ، به اتهام شرکت در تظاهرات، ناسزاگویی به نیروهای امنیتی و حمله به دو پلیس محاکمه شد.
(سمیه کردستان ، اسطوره ای که جان داد تا حرمت امام خود را نشکند)
ولادت و معرفت به معبود
ناهید فاتحی کرجو در چهارمین روز از تیر ماه سال 1344 در شهر سنندج در میان خانوادهای مذهبی و اهل تسنن به دنیا آمد. پدرش محمد از پرسنل ژاندارمری بود و مادرش سیده زینب، زنی شیعه، زحمتکش و خانه دار بود که فرزندانش را با عشق به اهل بیت (ع) بزرگ میکرد.
ناهید کودکی مهربان، مسئولیت پذیر و شجاع بود که در دامان عفیف مادر، با رشد جسم، روح معنوی خود را پرورش میداد. آن قدر در محراب عبادت با خدا لذت میبرد که به پدرش گفته بود: «اگر از چیزی ناراحت و دلتنگ باشم وگریه کنم، چشمانم سرخ میشود و سرم درد میگیرد. اما وقتی با خدا راز و نیاز کرده و گریه میکنم، نه خستهام، نه سردرد و ناراحتی جسمی احساس میکنم، بلکه تازه سبک تر و آرام تر میشوم».
نوجوانی از جنس ایمان و شهامت
با شروع حرکت های انقلابی مردم ایران، ناهید هم به سیل خروشان انقلابیون پیوست و با شرکت در راهپیماییها و تظاهرات ضد طاغوت در جرگه دختران مبارز کردستان قرارگرفت.
روزی با دوستانش به قصد شرکت در تظاهرات علیه رژیم به خیابانهای
اصلی شهر رفت. لحظاتی از شروع این خیزش مردمی نگذشته بود که مأموران شاه به مردم
حمله کردند. آنها ناهید را هم شناسایی کرده بودند و قصد دستگیری او را داشتند که
با کمک مردم از چنگال آن دژخیمان فرار کرد. برادرش میگوید؛
«آن شب ناهید از درد نمیتوانست درست
روی پایش بایستد. بر اثر ضربات ناشی از باتوم، پشتش کبود رنگ شده بود».
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و شروع درگیریهای ضد انقلاب در مناطق کردستان، همکاریاش را با نیروهای ارتش و بسیج و سپاه آغازکرد. شروع این همکاری، خشم ضد انقلاب به خصوص گروهک کومله را که زخم خورده فعالیتهای انقلابی این نوجوان و سایر دوستانش بود، برانگیخت.
راهی به سوی آسمانی شدن
ناهید علاوه بر همکاری با بسیج وسپاه بیشتر وقتش را به خواندن کتابهای مذهبی و قرآن و انجام فعالیتهای اجتماعی میگذراند.
اوایل زمستان سال 1360 به شدت بیمار شد و به درمانگاهی در میدان
مرکزی شهر سنندج مراجعه کرد. اما از ساعت مراجعتش خیلی گذشته بود و خانواده نگران
شده بودند. خواهرش به دنبالش میرود و بعد از
ساعتها پرس و جو پیدایش نمیکند.
خبری از ناهید نبود! انگار که اصلاً به درمانگاه نرفته بود! آن وقت ها پدر ناهید
در جبهه خرمشهر بود و مادر نگران و دست تنها، به تنهایی همه جا دنبال او میگشت.
تا اینکه بالاخره از چند نفر که ناهید را میشناختند
و او را آن روز دیده بودند شنید که: چهار نفر، ناهید را دوره کرده، به زور سوار
مینی بوس کردند و بردند!
بعد از ربوده شدن ناهید، خانواده او مرتب مورد تهدید قرار میگرفتند.
افراد ناشناس به خانه آنها نامه میفرستادند که:
اگر باز هم با سپاه و پیشمرگان انقلاب همکاری کنید، بقیه بچه هایتان را هم میکشیم
.
زخم ستاره
چند وقتی از ربوده شدن ناهید گذشته بود که خبر گرداندن دختری در روستاهای کردستان با دستانی بسته و سری تراشیده به جرم اینکه «این جاسوس خمینی است!» همه جا پخش شد. یک روستایی گفته بود: آنها سر دختری را تراشیده بودند و او را در روستا میگرداندند . گفته بودند آزادت نمیکنیم مگر اینکه به خمینی توهین کنی!.
او ناهید بود که با شهامت و ایستادگی قابل تحسین از مقتدای انقلابی خود حمایت کرده و زیر بار حرف زور آنها نرفته بود. مردم روستا در آن شرایط سخت که جرأت حرف زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. اما هیچ گوش شنوا و مرد عملی پیدا نشده بودکه ناهید، دختر جوان و انقلابی را از چنگال ستم آنها رهایی بخشد.
از روز ربوده شدن او یازده ماه میگذشت که پیکر بی جان و مجروح و کبود او را با سری شکسته و تراشیده در سنگلاخ های اطراف روستای هشمیز پیدا کردند. روایت دیگر حاکیست که اشرار برای وادار کردن ناهید به توهین نسبت به حضرت امام(ره) اورا زنده بگور کرده بودند.
وقتی جنازه را به شهر سنندج انتقال دادند مادرش بسیار بی تابی میکرد و چندین بار از هوش رفت. پیکر آغشته به خون ناهید اگر چه دیگر صدایی برای فریاد زدن و جانی برای فدا کردن در راه انقلاب نداشت اما کتابی مصور از ددمنشی ضد انقلاب بود. زنان سنندجی با دیدن آثار شکنجه بر بدن ناهید و سر شکسته و تراشیدهاش، به ماهیت اصلی ضد انقلاب، بیش از بیش پیبرده و با ایمان و بصیرتی بیشتر به مبارزه با آنان پرداختند.
تهران، سفر آخر
شرایط حاد منطقه در آن سال و خفقان حاکم گروهکها بر مردم، فشار زایدالوصفی که به خانواده شهید رفته بود مادر شهید را بر آن داشت به تهران هجرت کند و پیکر شهید ناهید کرجو، شهید مظلوم سنندجی را در قطعه شهدای انقلاب بهشت زهرای تهران دفن نماید.
چند سال بعد، مادر از اندوه فراق ناهید، بیمار شد و از دنیا رفت. برادر ناهید میگوید: مادرم در تهران ماند و با بچه های کوچک و وضعیت بد اقتصادی مجبور به کار شد. دوران سختی را گذراندیم اما مادر دلخوش بود که نزدیک ناهید است. دلش خوش بود که دیگر لازم نیست کوه به کوه، دشت به دشت و آبادی به آبادی دنبال ناهید بگردد.
و اینک ...
اینک نوجوانان و دختران ایران اسلامی باید بدانند که وقتی ناهید فاتحی کرجو به شهادت رسید بیش از هفده سال نداشت اما اکنون بعد از گذشت سی سال از شهادتش، نامش به برکت متعالی بودن هدف و ارزش هایش زنده و شیوه زندگیاش الگویی برای زنان مجاهد است.
اگر در صدر اسلام سمیه زیر شکنجه جاهلان عرب حاضر به نفی وحدانیت خدا نشد و در دفاع از اعتقادات راسخ خود شهادت را برگزید، امروز زنان موحد، الگویی نزدیکتر را پیش رو دارند. دختر نوجوان شجاعی که تحمل شکنجههای طاقت فرسا را بر توهین به امام خود ترجیح داد و در مسیر ایستادگی و در دفاع از آرمانها و اصول متعالی اسلامی، شهادت را برگزید، و او کسی نیست جز سمیه ی کردستان شهیده ناهید فاتحی کرجو.
+++++++++++++++++++++++++++++++++++
بنرها و پوسترهای فراوانی در فضا و محیط باز مصلای امام خمینی(ره) محل برگزاری نمایشگاه کتاب نصب شده اما یک پوستر بیش از دیگران توجه بازدیدکنندگان را متوجه خود کرد.
به گزارش سه نسل، از راهروی کوچکی از رواق آجری که عبور کنی به بخش یاس و سالن کارنامه نشر جمهوری اسلامی ایران می رسی، در انتهای دیوار یاس که مملو از گلهای زیبای یاس است بنر و پوستری نصب شده که توجه اکثر بازدیدکنندگان را به خود جلب می کند.
بنری با عکس زیبای دختری نوجوان بنام «سمیه کردستان».
نام سمیه شهید ایران «ناهید فاتحیکرجو» است، پدرش از پرسنل ژاندارمری بود و مادرش خانهدار. او از کودکی هم قلب مهربانی داشت، اغلب لباسها و وسایلش را به دیگران هدیه میکرد. از دوره نوجوانی با گروههای مبارز مسلمان همکاری نزدیک داشت و دیگر همسالانش را نسبت به ظلم و ستم رژیم پهلوی آگاه میکرد. بعد از درخشیدن نوری از قلب زمین، این نوجوان ۱۳ ساله، از یاران روحالله شد.
* جلوی تلویزیون ایستاد و با امام درددل کرد
«محمود فاتحی کرجو» پدر شهیده میگوید: ناهید، مذهبی و نترس بود. در جلسات قرآن و جلسات مبارزه با رژیم شاه شرکت میکرد و درباره جلساتی که شرکت کرده بود، با دیگران صحبت میکرد. در راهپیماییهای انقلاب حضور داشت و با دیدن عکس و پوستر شهدا منقلب میشد.
به امام خمینی(ره) علاقه زیادی داشت. روز ۱۲ بهمن که برای نخستین بار، امام(ره) را در تلویزیون دید، با صدای بلند مرا صدا کرد و گفت «بابا این آقای خمینی است». دستش را روی صفحه تلویزیون کشید و گفت «خیلی دوست دارم از نزدیک با او صحبت کنم» و جلوی تلویزیون ایستاد و شروع کرد به درد دل کردن با امام.
* ناهید، خیلی زیبا دعا و قرآن میخواند
مریم فاتحی کرجو خواهر این شهیده ادامه میدهد: ناهید به قرآن علاقه زیادی داشت. در ماه مبارک رمضان حتماً در کلاس قرآن شرکت میکرد و قرآن را ختم میکرد. خیلی زیبا دعا و قرآن میخواند. دعاهای ائمه را با حزن خاصی میخواند و ما از خواندن او لذت میبردیم.
* ایستادگی سمیه کردستان در مقابل ساواک
یکی از دوستان شهید «ناهید فاتحیکرجو» بیان میدارد: سال ۱۳۵۷، تظاهرات زیادی در سنندج برگزار میشد. یک روز، در خانه مشغول کار بودم که متوجه سر و صدای زیادی شدم. از خانه بیرون رفتم. ناهید و مادرش در خیابان بودند و همسایهها دور و بر آنها جمع شده بودند. خیلی ترسیدم. سر و صورت ناهید زخمی و کبود شده بود و با فریاد از جنایات رژیم پهلوی و درنده خوییهای ساواک میگفت. گویا در تظاهرات او را شناسایی کرده و کتک زده بودند و قصد دستگیری او را داشتند.
آن قدر با باتوم و شلاق به او زده بودند که پشتش سیاه و کبود شده بود. درد زیادی داشت که نمیتوانست بایستد.
* نفوذ یک کومله در زندگی سمیه کردستان
لیلا فاتحیکرجو خواهر شهیده میگوید: ناهید ۱۵ ساله بود که خواستگار داشت. خواستگار او شغل، درآمد و وضعیت خوبی داشت و اصرار زیادی به این ازدواج داشت. ناهید هم راضی نبود. فاصله سنی زیادی با آن مرد داشت و میگفت «من هنوز به سن ازدواج نرسیدهام». مراسم نامزدی مختصری برگزار شد. کم کم متوجه شدیم داماد با ما سنخیتی ندارد.
بعضی وقتها رفتار مشکوکی از خود نشان میداد. چندی بعد او را به خاطر فعالیتهای ضدانقلابیاش و در حین ارتکاب جرم دستگیر کردند. ما آن وقت بود که فهمیدیم از اعضای کومله بوده است و بعد از محاکمه اعدام شد. ناهید اصلاً او را دوست نداشت و نمیخواست چیزی از او بداند. ناهید را برای بازجویی هم برده بودند. اما چون چیزی نمیدانست بعد از مدتی او را آزاد کردند.
بعد از قضیه نامزدیاش، تمام فکر و ذهنش مطالعه و خواندن قرآن بود. اما خیلی به او فشار آمده بود. تحمل حرف مردم را نداشت. او هم تودار بود. حرف و کنایههای مردم را میشنید و تو دلش میریخت و دم نمیزد. در واقع فشار مضاعفی را تحمل میکرد. از یک طرف مردم میگفتند «او جاسوس کومله است چون نامزدش کومله بوده»، از طرف دیگر میگفتند «او جاسوس سپاه است و نامزدش را لو داده است». بعد از اعدام نامزدش و سختیهایی که متحمل شده بود، معمولا هر جا میرفت، من همراه او بودم.
* زمستانی که کومله ناهید را به اسارت گرفت
لیلا فاتحی کرجو ادامه میدهد: روز دوشنبه بود؛ در روزهای سرد دی ماه ۱۳۶۰ ناهید بیمار شد به طوری که باید دکتر میرفت. من در حال شستن رخت بودم. قرار شد او برود و من بعد از تمام شدن کارم، پیش او بروم. درمانگاه در میدان آزادی سنندج بود. نیم ساعت بعد کارم تمام شد و به سمت درمانگاه رفتم. مطب تعطیل شده بود. دور و برم را گشتم. خبری از ناهید نبود. به خانه برگشتم. مادرم مطمئن بود که اتفاقی نیفتاده است. با اطمینان از پاکدامنی دخترش میگفت «حتماً کاری داشته است، رفته دنبال کارش، هر کجا باشد برمیگردد؛ دختر سر به هوا و بیفکری نیست».
مادر به من هم دلداری میداد. شب شد، اما او برنگشت. فردا صبح مادرم به دنبال گمشدهاش به خیابانها رفت. از همه کسانی که او را میشناختند پرس و جو کرد. از دوستان، همکلاسیها، مغازهدارها و ... پرسید. تا اینکه چند نفر از افرادی که او را میشناختند، گفتند «ناهید را در حالی که چهار نفر او را دور کرده بودند، دیدهاند که سوار مینیبوس شده است». مادرم، راننده مینیبوس را که آنها را سوار کرده بود پیدا کرد و از او درباره ناهید پرسید. راننده اول میترسید اما با اصرار مادرم گفت که «آنها را در یکی از روستاهای اطراف سنندج پیاده کرده است».
* جستوجوی مادر برای پیدا کردن ناهید و نامههای تهدیدآمیز کومله
لیلا فاتحیکرجو میگوید: مادرم، با کرایه قاطر یا با پای پیاده، روستاهای اطراف را گشت، اما او را پیدا نکرد. پس از ربوده شدن ناهید، مرتب نامههای تهدید کننده به خانه ما میانداختند، زنگ خانه را میزدند و فرار میکردند. در آن نامهها، خانواده را تهدید کرده بودند که اگر با نیروهای سپاه و پیشمرگان کرد همکاری کنید، بقیه فرزندانتان را میدزدیم یا اینکه مینوشتند شبانه به خانهتان حمله میکنیم و فرزندان را جلوی چشم مادرشان خواهیم کشت. زمان سختی بود. بچهها سن زیادی نداشتند. مادرم هم باردار بود. اضطراب و نگرانی در خانه حاکم بود. مادرم همه جا را میگشت تا خبری از ناهید بگیرد.
سیده زینب مادر شهیده «ناهید فاتحیکرجو» در زمستان سخت و سرد کردستان به همه جا سر میکشید، گاهی بعضی از فرصت طلبان از او مبالغ زیادی پول میگرفتند تا آدرس یا خبری از ناهید به او بدهند و آدرس قلابی میدادند. خیلی او و خانوادهاش را اذیت میکردند. او تمام شهرهای کردستان را به دنبال ناهید گشت، اما اثری از او پیدا نکرد. سقز، بوکان، دیواندره، مریوان، آبادیهای اطراف شهرهای مختلف، ... هر کجا که میگفتند کومله مقر دارد، میرفت. نیروهای پاسدار هم از اسارت ناهید خبر داشتند و آنها هم به دنبال ناهید و دیگر اسرا میگشتند.
* کوملهها موهای سر ناهید را تراشیده و او را در روستا میگردانند
شهلا فاتحی کرجو خواهر شهیده اضافه میکند: خبر به ما رسید که کوملهها، موهای سر ناهید را تراشیده و او را در روستا میگردانند. شرط رهایی ناهید را توهین به حضرت امام(ره) قرار داده بودند اما ناهید استقامت کرده و در برابر این خواسته آنها، شهادت را بر زنده بودن و زندگی با ذلت ترجیح داده بود.
مردم روستا، در آن شرایط سخت که جرأت دم زدن نداشتند، به وضعیت شکنجه وحشیانه این دختر اعتراض کرده بودند. بعد از مدتی به آنها گفته شد، او را آزاد کردهاند.
* و اما زنده به گور کردن سمیه کردستان توسط ضدانقلاب