شب نیمه شعبان بود، رفتم بگویم خانم حجابتو درست کن دیدم برگشت و گفت: آقا بفرما شیرینی و دعا کن امام زمان هم زودتر ظهور کند تا چشممان به جمال نازنینش بیفتد.
با خودم گفتم ای کاش بجای پخش شیرینی در این شب عزیز با خودمان عهد می کردیم بیاییم شیرینی امشب را به خود آقا بدهیم و دیگه بی حجاب از خونه بیرون نیاییم.
چقدر زیبا بود اگر....
جنـگ بر روی چــادر
آغازش کربــلا بود
دشمن مــی خواهد
چـــادر از سر
زنانِ حسینی بردارد...
اولین هسته مقاومت تشکیل می شود
به فـــرماندهی
زینـب
رضایت نامه را گذاشت جلوی مادرش.
چه امضا بکنی ،چه امضا نکنی ، من میرم!
اما اگر امضا نکنی من خیالم راحت نیست.
شاید هم جنازه ام پیدا نشه!
در دل مادر آشوبی به پا شد.
رضایت نامه را امضا کرد.
پسر از شدت شوق سر به سر مادرش میگذاشت.
جنازه ام را که آوردند ، یه وقت خودت را گم نکنی .
بیهوش نشی هااا
چادرت را هم محکم بگیر!
تو چه با غیرت نگران چادر مادرت بودی
و برخی مردان شهر من چه راحت تر خودشان چادر از سر زنانشان برداشتند.
من از گفتن شرمنده ام ، شرم دارم!!! ...
حیا یعنی وقتی استادت حرف میزنه و نگاهش زیاد توی چهره ات میمونه شرم کنی کنی .
حیا یعنی وقتی با یه همکلاسی پسر حرف میزنی ادای بچه مومن در نیاری که نگاهتو 180 درج بچرخونی بلکه: خودت، ازدرونت مانعی داشته باشی که شرم کنه به یه نامحرم نگاه کنه.
حیا یعنی : خودت یه خط قرمز داشته باشی دورت و توی ذهنت نسبت به محرمات الهی.
وقتی راه میری طوری نری که نگاه ها به طرفت برگرده
وقتی توی خیابون میخندی حواست به اطرافت باشه حتی به اینکه لبخندت اغواگر نباشه( همون لبخندی که همه ما دخترها داریم و خودمون هم میدونین چه اثری داره در دیگران)
حیا یعنی وقتی لباس میپوشی شرم کنی که بدنت بزنه بیرون و مواظب طرز پوشیدنت باشی
حیا یعنی وقتی از جلوی جمع پسرها رد میشی نگرانی که مبادا از پشت سر هم نگاهشون دنبالت کنه و خودتو جمع میکنی و قدمهاتو مراقبت میکنی
حیا یعنی بدون آقا بالاسر مواظب خوت باشی
حیا یعنی وقتی یه عکس بد یا فیلم بد میبینی حتی اگه کسی نبینتت خودت شرم کنی که ادامه بدی.
حیا یعنی واسه خودت کرامت و حرمت قائل باشی
حیا یعنی وقتی میبینی به خاطر ظرافت صدات بقیه برمیگردن و نگاه میکنن صدا در گلوت خفه بشه ونگران بشی مبادا با صدات روی کسی اثر بد بذاری و حرف زدنت رو محدود کنی
حیا یعنی به نظر امل بیای اما توی جمعی که دخترا و پسرا دارن با هم حرف میزنن و کرکر میخندن و لودگی میکنن وارد نشی.
حیا یعنی وقتی وارد محیطی شدی که دونفر با هم مشغولن وارد شدی تو سرخ بشی و نه اونها
حیا یعنی آزرم، شرم به جاحیا یعنی جلوی کسی که دوستش داری بیشتر مواظب رفتارت باشی و نه کمتر!
حیا یعنی خدا رو هر لحظه ناظر و حاضر بدونی.
حیا یعنی وقتی بی حیایی کردی از شرم همه وجودت هنگ کنه.
به همت نویسنده ی وبلاگ : پرواز دل
کره های گرد
مرد فقیرى بود که همسرش از شیر گاوشان کره درست می کرد و او آنرا به تنها بقالى روستا مى فروخت.آن زن روستایی کره ها را به صورت قالب های گرد یک کیلویى در می آورد و همسرش در ازای فروش آنها، مایحتاج خانه را از همان بقالی مى خرید.
روزى مرد بقال به وزن کره ها شک کرد و تصمیم گرفت آنها را وزن کند. هنگامى که آنها را وزن کرد، دید که اندازه همه کره ها ۹۰۰ گرم است.
او از مرد فقیر عصبانى شد و روز بعد به مرد فقیر گفت: «دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره ها را به عنوان یک کیلویی به من مى فروختى در حالى که وزن آن ۹۰۰ گرم است.»
مرد فقیر ناراحت شد و سرش را پایین انداخت و گفت: «راستش ما ترازویی نداریم که کره ها را وزن کنیم. ولی یک کیلو شکر قبلا از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار دادیم.»
یقین داشته باش که به مقیاس خودت برای تو اندازه مى گیریم.
به همت نویسنده وبلاگ : شهید راه حق
«و تو ای خواهر دینی ام: چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است ازخون سرخ من کوبنده تر است.»
(شهید عبدالله محمودی)
«خواهرم: محجوب باش و باتقوا، که شمایید که دشمن را با چادرسیاهتان و تقوایتان می کشید.» «حجاب تو سنگر تو است، تو از داخل حجاب دشمن را می بینی و دشمن تو را نمی بیند.»
(سردار شهید رحیم آنجفی)
«حفظ حجاب هم چون جهاد در راه خداست.»
(شهید محمد کریم غفرانی)
«خواهرم: از بی حجابی است اگر عمر گل کم است نهفته باش و همیشه گل باش.» (شهید حمید رضا نظام)
«از تمامی خواهرانم می خواهم که حجاب این لباس رزم را حافظ باشند.»
(شهید سید محمد تقی میرغفوریان)
«خواهرم: هم چون زینب باش و در سنگر حجابت به اسلام خدمت کن.»
(طلبه شهید محمد جواد نوبختی )
«یک دختر نجیب باید باحجاب باشد.»
(شهید صادق مهدی پور)
«خواهرم: حجاب تو مشت محکمی بر دهان منافقین و دشمنان اسلام می زند.»
(شهید بهرام یادگاری)
«تو ای خواهرم... حجاب تو کوبنده تر از خون سرخ من است.»
(شهیدابوالفضل سنگ تراشان)
«به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(س) قسمتان می دهم که، حجاب را حجاب را، حجاب را، رعایت کنید.»
(شهید حمید رستمی)
«خواهر مسلمان: حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد. برادرمسلمان:بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خواهران خواهدشد.» (شهید علی اصغر پور فرح آبادی)
«شما خواهرانم و مادرانم: حجاب شما جامعه را از فساد به سوی معنویت و صفا می کشاند.»
(شهید علی رضائیان)
«از خواهران گرامی خواهشمندم که حجاب خود را حفظ کنند، زیرا که حجاب خون بهای شهیدان است.»
(شهید علی روحی نجفی)
«مادرم... من با حجاب و عزت نفس و فداکاری شما رشد پیدا کردم.»
(شهید غلامرضا عسگری)
«ای خواهرم: قبل از هر چیز استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تاسرخی خون من.» (شهید محمد حسن جعفرزاده)
«خواهرم: زینب گونه حجابت را که کوبنده تر از خون من است حفظ کن.»
(شهید محمد علی فرزانه)
« خواهران ما در حالی که چادر خود را محکم برگرفته اند و خود راهم چون فاطمه و زینب حفظ می کنند... هدف دار در جامعه حاضرشده اند.»
(رییس جمهور شهید محمد علی رجایی)
نمی دانم دست یا پا؛
ولی می گفت گیر است
شاید هم هر دو را می گفت
حالا ماندم کدامشان گیرتر بود؟
آن چیزی که پایش بود یا این چیزی که سرم بود؟
به هرحال احساس میکردم که پای او بیشتر گیر است تا پا و دست من
البته از شما چه پنهان ، چادرم هم گیر هست
چشم های هرزه در تار و پودش گیر می کند
کاش دنیا برعکس بود ، آدما غربی نمی شدند؛
غربی ها آدم می شدند . . .
برچسب ها : پوستر حجاب, حجاب در تابستان, چادر, دختر چادری و محجبه, پوستر زن و حجاب و عفاف
برچسب ها : راهپیمایی روز جهانی قدس در تهران, حضور زنان محجبه در راهپیمایی روز قدس
برچسب ها : جشن عقد در مزار پنج شهید گمنام, آمل, حجاب در مراسم عروسی, عروس با حجاب و محجبه, دختر محجبه و با حجاب
تنها با فاصله یک روز از هتک حرمت به دختر چادری آمر به معروف در منطقه پونک، یک زن چادری همراه با فرزند ۳ سالهاش در محله خانی آباد تهران مورد ضرب و شتم یک بدحجاب قرار گرفت.
23 تیرماه امسال اتفاقی تأسف بار رخ داد که پس از انتشار آن در رسانهها، احساسات عموم مردم مسلمان جامعه جریحه دار شد، خبری با این تیتر « ماجرای کشیدن چادر از سر دختر آمر به معروف در ماه رمضان ».
شمس، دختر آمر به معروف 30 سالهای است که در منطقه پونک تهران مورد اهانت و هتک حرمت یک خانم بدحجاب قرار میگیرد تا جایی که خانم بدحجاب، تلاش بر کشیدن چادر و روسری از سر این آمر به معروف میکند اما موفق نمیشود.
24 تیرماه یعنی تنها پس از گذشت یک روز از ماجرای خانم شمس، معصومه فراهانی، زن چادری دیگری در محله خانیآباد تهران، مورد ضرب و شتم یک زن بدحجاب قرار میگیرد. ماجرایی که جزئیات آن را خانم فراهانی برای خبرنگار گروه جامعه فارس توضیح میدهد.
فارس: شرح ماجرا را این طور آغاز کنیم که 24 تیرماه است و شما پس از اقامه نماز در مسجد به همراه فرزند 3 ساله خود، راهی منزل خود در محله خانیآباد میشوید، در مسیر، چه اتفاقی برای شما رخ میدهد؟
فراهانی: من روزه بودم و برای اقامه نماز و صرف افطار، همراه با فرزند 3 سالهام به مسجد رفتیم ساعت تقریباً 10 شب بود در مسیر که داشتم میآمدم داخل کوچه 2 نفر خانم را دیدم که روسریهای خود را دور گردنشان انداخته بودند و داشتند به سمت ماشینشان میرفتند، ظاهرشان تعجب آور بود، اول سعی کردم با نگاه هشداردهنده، باعث شوم که حجابشان را رعایت کنند اما آنها نگاه طلبکارانهای را تحویل من دادند، در مرحله بعد سعی کردم یادآوری کنم که آنها در کجا زندگی میکنند و فقط خطاب به آنها گفتم «ببخشید خانمها آیا اینجا ایران نیست؟» جواب دادند که « ایرانه که ایرانه!» گفتم « به نظر شما نباید حداقل، تابع قوانین کشوری باشیم که در آن زندگی میکنیم؟» اما دیگر جواب این سوالم را ندادند و به جای آن مشتهایی بود که نثارم میکردند.
فارس: در حالی که بچه، همراه شما بود این اتفاق رخ داد کسی در کوچه نبود که به کمک شما بیاید یا حداقل، فرزند شما را از این صحنه دور کند؟
فراهانی: اول که یکی از آنها دستهایم را گرفت و نفر بعدی با مشت به سر و صورتم میزد بچهام کاملاً شاهد ماجرا بود و داشت زهره ترک میشد تا اینکه آقایی متدین آمد و فرزندم را بغل کرد و از ما کمی فاصله گرفت و بعد از آن، اوباش دور ما حلقه زدند و از آن بدحجابها پشتیبانی میکردند. در مقابل نیز بسیجیهای محل به کمک من آمدند و من را از دست آنها نجات دادند.
فارس: یعنی شما ایستادید تا آنها شما را با مشتهایشان، سیاه و کبود کنند و عکسالعملی نشان ندادید؟
فراهانی: من خودم رزمیکار هستم اما چون هدف من دعوا با این افراد نبود و میخواستم امر به معروف کنم هیچ استفادهای از توان بدنی خودم نکردم. من میخواستم در ماه مبارک رمضان، فقط به آنها یک گوشزد کوچکی داشته باشم که آن هم، زبانی بود.
فارس: این اتفاق، در همان کوچه، فیصله پیدا کرد؟
فراهانی: نه با کمک بسیجیهای محل به کلانتری خانیآباد رفتیم اما حامیان آن خانمها تلاش میکردند که من به خاطر کتکهایی که خوردهام رضایت بدهم ولی من شکایت کردم چون حرکت آنها غیرمنصفانه بود.
فارس: بعد از شکایت چه اتفاقی افتاد؟
فراهانی: من به پزشک قانونی رفتم و در آنجا نیز میزان لطمهای را که خورده بودم ثبت شد و آن خانمی هم که بنده را مورد ضرب و شتم قرار داده بود و صورتم را به شدت، کبود کرده بود یک شب بازداشت شد و تنها با گذاشتن یک قبض برق منزل به عنوان وثیقه، آزاد شد در حالی که در خودروی این خانم، انواع سلاح سرد وجود داشت و از سوی دیگر نیز کاملاً در کوچه، کشف حجاب کرده بود، دو موضوعی که دو اتهام مجزا محسوب میشدند.
فارس: در حال حاضر اوضاع روحی و جسمی شما و فرزندتان چطور است؟
فراهانی: فرزندم که هنوز از دیدن صحنه آن شب، به شدت مضطرب است خودم هم چون به نفس کاری که انجام دادهام ایمان دارم صدمات آن را میپذیرم هنوز کبودیهای مشتهای آن زن بدحجاب را هر روز با خودم در کوچه و خیابانهای این شهر شلوغ میبرم اما نمیگذارم امر به معروف و نهی از منکر در این شهر بمیرد.
پی نوشت نویسنده وبلاگ:
با ابراز تاسف از اتفاق این فاجعه لازمه ذکر کنم که من با شنیدن این خبر به یاد روایتی از امیر المومنین افتادم ، که می فرمایند : اگر شما امر به معروف و نهی از منکر را رها کردید ، اشرار بر شما مسلط می شوند و دیگر هرچه دعا کنید به استجابت نمی رسد.
تـــسلــط اشــرار :
یکی از مهمترین آثار شوم ترک امر به معروف و نهی از منکر تسلط اشرار برجان و مال و ناموس مردم خواهد شد
به طوری که حضرت علی (ع) در نامه 47 نهج البلاغه فرمود: « امر به معروف و نهی از منکر را ترک نکنید که خداوند اشرار را حاکم بر امورتان خواهد کرد و ناله ها و دعا های شما دیگر اثر نخواهد داشت. »
بدین صورت انسانهای پاک و مومن در جامعه منزوی خواهند شد و نااهلان و نامحرمان بر مومنان مسلط می شوند. اگر می خواهیم به این بلا گرفتار نشویم
باید به این فرمایش امام محمد باقر (ع) توجه و عنایت نمائیم که می فرماید: « امر به معروف و نهی از منکر را پیامبران و روش صالحان است. »
فریضه بزرگی که به سبب آن فرایض بر پا، راهها امن، کسب ها حلال، مظالم (به صاحبانش) بازگردانده، زمین آباد، حق از دشمنان گرفته می شود و امر (حکومت) تحکیم می یابد.
در آخر هم شما را به خواندن پیامدهای مفید و آثار امر به معرو ف ونهی از منکر تشویق می کنم.
مقاله ی جالبی هست.